محل تبلیغات شما

30 دی 1398

دیروز از خونه مادربزرگم برگشتم. 2 روز رو بدون هیچ خبر بدی گذروندم، مثل جزیره ای دور افتاده بود که به هیچ جای دنیا حسابش نیست. آخه مادربزرگم آایمر داره و خوشبحالش. شب رو راحت بدون اینکه بدون چند هفته پیش چطور ی هواپیمای اوکراینی رو سپاه زد، سرش رو بالش میذاره و دائم هم میخوابه.

کاش ادم یوقتایی آایمر بگیره یهویی از اول شروع کنه مغزش.

آلزایمر مادربزرگم

رو ,آایمر ,مادربزرگم ,دائم ,میذاره ,بالش ,رو سپاه ,اوکراینی رو ,هواپیمای اوکراینی ,سپاه زد، ,زد، سرش

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کار تحقیقی حقوق